به نقل از «خبرگزاری آریا»

بازيگراني که از بازي در اين فيلم ها متنفر بودند

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۹۳۰۰۲

خبرگزاري آريا - برترين ها - ترجمه از حسين علي پناهي: بازيگران در نقاط مشخصي از حرفه ي خود ديگر نياز به تست دادن براي نقش هايي که قرار است بازي کنند ندارند. به عبارت ديگر زماني که ديگر به اندازه ي کافي خوب باشند استوديوها نقش هايي را به آن ها ارائه مي دهند و اين بازيگران نيز مي توانند نقش هايشان را آن طور که دوست دارند انتخاب نمايند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته بعضي اوقات نيز عکس اين موضوع رخ مي دهد و برخي بازيگران مجبور مي شوند نقش هايي را بازي کنند که اصلاً دوست ندارند. اين موضوع مي تواند دلايل متفاوتي داشته باشد و در ادامه ي اين موضوع قصد داريم شما را با تعدادي از اين بازيگران که علي رغم ميلشان به بازي در يک نقش تن دادند آشنا کنيم.
1-جنيفر گارنر - الکترا
بعد از موفقيت فيلم «بي باک» (Daredevil) در سال 2003، تقريبا تمام افراد حاضر در اين پروژه در مورد ساخت اسپين آف فيلم که مشخصاً مربوط به شخصيت الکترا در اين فيلم باشد هيجان زده بودند. مارک استيون جانسون، نويسنده و کارگردان فيلم « بي باک» نيز گفته بود که کوين اسميت را براي نوشتن فيلمنامه ي اين اسپين آف به کمک خود خواهد آورد. جنيفر گارنر نيز که خود يکي از طرفداران کميک هاي اورجينال فرانک ميلر بود در يکي از مصاحبه هاي خود گفت که به نظر مي رسيد داستان فيلم طوري نوشته شود که وي براي سال هاي متمادي نقش الکترا را در آن بازي کند.

اما متاسفانه بعضي اوقات حتي بهترين نقشه ها نيز منحرف مي شوند و فيلم «الکترا» (Elektra) در سال 2005 نتوانست انتظارات را برآورده کند. جانسون جايگاه خود را به عنوان کارگردان و نويسنده فيلم از دست داد و به شدت در باکس آفيس شکست خورد. علاوه بر اين، منتقدان و تماشاگران روي خوش به آن نشان نداده و جنيفر گارنر نيز در صحبت با نامزد سابقش،مايکل وارتان گفت که اين فيلم وحشتناک بوده است. وارتان در مصاحبه اي با يو اس ويکلي گفته بود:" او اين کار را به خاطر بي باک کرده بود. اين موضوع در قراردادش آمده بود".
2- مايک مايرز - گربه اي در کلاه
به دنبال اولين فيلم «آستين پاورز» (Austin Powers، کمپاني يونيورسال براي بازي در فيلمي کمدي که قرار بود بر اساس شخصيت «ديتر» در برنامه ي «برنامه زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) ساخته شود با مي يرز قرارداد بست. اما او به خاطر مشکلاتي که مربوط به سناريو بود، سناريويي که به ادعاي مي يرز خود او نوشته بود. اين مشکلات باعث دعاوي قانوني و شکايت هاي متعددي بين استوديو يونيورسال و اين بازيگر شد.

در نهايت هر دو طرف به توافق رسيدند و بر اساس آن مي يرز بايد در اقتباسي بازي زنده از رمان دکتر زئوس با نام «گربه اي در کلاه» (The Cat in the Hat) بازي مي کرد. حتي پس از توافق نيز مي يرز سعي نکرد نقش خود در اين فيلم را به خوبي بازي کند و همبازي او ايمي هيل گفت که وي در سراسر مراحل توليد فيلم با بي ميلي بازي کرده است. نتيجه ي فيلم ان چنان غيرمنتظره بود که بيروه ي دکتر زنوس، آودري گيزل، در سال 2004 گفت که ديگر به هاليوود اجازه نخواهد داد اقتباس اکشن زنده ديگري از يکي از آثار همسرش داشته باشد.
3- چنينگ تيتوم - جي آي جو
چنينگ تيتوم که با فيلم هاي «مجيک مايک» (Magic Mike) و «خيابان جامپ شماره 21» (21 Jump Street) به شهرت رسيد که فيلم هاي نسبتا موفقي بودند اما وي از بازي در يکي از فيلم هاي معروفش به نام «جي آي جو: ظهور کبرا» (G. I. Joe: The Rise of Cobra) متنفر بود. تيتوم در مصاحبه اي با هاوارد استرن مدعي شد که او براي بازي در اين فيلم مجبور شده است و براي برآورده کردن بندهاي قراردادي که با کمپاني پارامونت پيکچرز داشته تن به بازي در اين فيلم داده است.

او همچنين گفته که علي رغم اين که از بزرگ شدن داستان کارتون خوشحال بود اما به دليل شديداً معمولي بودن فيلمنامه براي بازي در نقش جو زياد مطمئن نبود. بعد از اين همه بحث و جدل در نهايت فيلم اصلاً آن چيزي که انتظار مي رفت نشد و بازي تيتوم در اين فيلم نيز يکي از بدترين بازي هاي او بود. با اين وجود خود تيتوم گفته است که براي بازي در اين فيلم وي شديداً احساس «خوش شانسي و خوشبختي» کرده است.
4- تمامي بازيگران - فيلم43
فيلم موسوم به «فيلم 43» (Movie 43) عليرغم حضور سوپراستارهاي سينماي هاليوود يک فاجعه به شمار مي آيد. در اين فيلم بازيگراني مانند هيو جکمن، کيت وينسلت، اما استون، ريچارد گير، هالي بري، جرارد باتلر و نائومي واتس بازي مي کردند و جاي تعچب دارد که سازندگان فيلم چگونه توانسته بودند اين همه بازيگر سرشناس را يکجا براي بازي در اين فيلم فاجعه راضي کنند و البته مشخص شده که اين مسئله به نحوي يک فاجعه بوده است. چارلز وسلر، تهيه کننده فيلم به نحوي موفق شده بود موافقت هيو جکمن و کيت وينسلت را جلب کرده و صحنه هاي مربوط به آنان را در سال 2009 فيلم برداري کند.

در ادامه جورج کلوني پيشنهاد بازي در اين فيلم کمدي مسخره را نپذيرفت اما وسلر همچنان صبر کرد تا به نحوي فيلم را تکميل کند و سال ها صبر کرد تا ريچارد گير فرصت بازي چند روزه اي را پيدا کند. از آن جايي که اين فيلم قسمت هايي مجزا و کوتاه بود و قرار بود کمدي جالبي از کار در بيايد، هيچ کدام از بازيگران فيلم در واقع هيچ چيزي در مورد آن چه که در بخش هاي ديگر فيلم مي گذرد و بازيگران آن نمي دانستند و وقتي که حقيقت روشن شد همه شوکه شدند و از پذيرفتن مسئوليت فيلم سرباز زدند. ليو شرايبر، يکي از بازيگران فيلم در اين باره گفته است:"ما اين کار را کرديم و سپس يک سال گذشت و ناگهان خبر آمد که فيلم در حال منتشر شدن است. مي دانيد، انسان بعضي وقت ها از اين کارها مي کند. و ما ديديم که اين فيلم يک اشتباه احمقانه بود".
5- ادوارد نورتون - کسب و کار ايتاليايي
ادوارد نورتون بعد از نقش آفريني بي نقص خود در فيلم «ترس کهن» (Primal Fear) در سال 1996 قراردادي را با کمپاني فيلمسازي پارامونت پيکچرز امضا کرد که بر اساس آن بايد سه فيلم ديگر براي اين کمپاني بازي مي کرد. اما موفقيت فيلم «ترس کهن» و نامزدي او براي جايزه اسکار انتخاب هاي بسياري را به او داده و باعث شد که برخي از مفاد قرارداد را ناديده بگيرد. در نهايت کمپاني پارامونت وارد عمل شد و در سال 1999 براي بازي در فيلم «باشگاه مشت زني» (Fight Club) با او قرارداد جديدي را امضا کرد که بر اساس آن نورتون مي بايست پس از پايان فيلم «باشگاه مشت زني» يک فيلم ديگر براي اين کمپاني بازي مي کرد.

در سال 2002، کمپاني پارامونت هنوز منتظر موافقت نورتون براي بازي در يکي از فيلم هاي اين کمپاني بود اگر چه بعدها گفت که قبلاً به وي قول داده شده بود که هرگز علي رغم ميل اش به بازي در يک فيلم مجبور نخواهد شد. کمپاني پارامونت که از صبر براي رضايت دادن نورتون خسته شده بود پيشنهاد بازي در فيلم «کسب و کار ايتاليايي» (The Italian Job) را به وي داد و پس از اين که نورتون اعلام کرد در اين فيلم بازي نخواهد کرد، مسئولين کمپاني پارامونت طي نامه اي به او اعلام کردند که چاره اي جز حضور در اين فيلم نخواهد داشت. بدين ترتيب طرفين همديگر را به شکايت حقوقي تهديد کرده و حتي وکيل گرفتند اما در نهايت ادوارد نورتون به بازي در فيلم تن داد و البته فيلم موفقي نيز از کار درآمد.
6- ناتالي پورتمن - ثور: دنياي تاريک
ناتالي پورتمن وقتي که پذيرفت نقش جين فوستر را در فيلم «ثور» (Thor) بازي کند باعث شد که بازيگران سرشناسي ديگري نيز به اين فيلم بپيوندند و وقتي که پاي دنباله هاي بعدي فيلم به ميان آمد مجبور شد کمي از استانداردهاي کاري خود در هاليوود را ناديده بگيرد تا استوديو مارول بداند که وي چه حسي نسبت به اين استوديو و نحوه ي کار آن دارد. بر اساس گزارش ها وي که براي بازي در فيلم «ثور: دنياي تاريک» (Thor: The Dark World) بي ميل به نظر مي رسيد، اما پس از اين که قرار شد پتي جنکينز فيلم را کارگرداني کند وي نيز رضايت داد که در فيلم بازي کند.

پورتمن از اين که جنکينز براي کارگرداني فيلم انتخاب شده خوشحال بود و خود براي حضور او در فيلم لابي گري کرده بود اما خوشحالي او دوام چنداني نداشت زيرا به زودي مشکلات و درگيري هايي بين جنکينز و کمپاني مارول رخ داد که در نهايت به کناره گيري جنکينز از پروژه منجر شد اما پورتمن بر اساس قراردادي که بسته بود چاره اي جز حضور در فيلم نداشت. اگر چه وي هيچ گاه در رسانه ها چيزي در مورد اجبار خود براي بازي در فيلم نگفت اما مشخص بود که وي از بازي در اين فيلم خوشحال نيست و بعدها که مشخص شد وي در قسمت سوم مجموعه فيلم هاي «ثور» اين مجموعه حضور نخواهد داشت در مصاحبه با روزنامه ي وال استريت ژورنال چنين گفت:" تا جايي که من مي دانم، کار من با آن ها تمام شده است، نمي دانم شايد روزي براي بازي در فيلم انتقام جويان 7 يا هر چيز ديگري با من تماس بگيرند، اما نمي دانم. تا جايي که من خبر دارم، کار من با اين پروژه تمام شده است".
7- بيل موري - گارفيلد: فيلم
قصه اين که چطور بيل موري، کمدين شهير صداپيشگي يک گربه ي دوستدار پيتزا در يک فيلم انيميشن/ اکشن زنده را به عهده گرفته است خود به داستان يک کمدي شبيه است. ظاهراً او دوست داشته که در يک فيلم کارتوني نقش داشته باشد و وقتي که سناريويي براي او فرستاده مي شود که نويسنده ي آن ظاهراً يکي از برادران کوئن بوده فقط چند صفحه ي ابتدايي را نگاه کرده و بلافاصله قرارداد را امضا مي کند. به گفته خود بيل مورَي، تا شروع فيلم برداري او نمي دانست که نويسنده ي سناريو آن، جوئل کوئني که نويسندگي فيلم هاي بزرگي مانند «لبوفسکي بزرگ» (The Big Lebowski) و «هيچ کشوري براي پيرمردها نيست» (No Country for Old Men) را بر عهده داشت نيست.

بعداً مشخص مي شود که اين جوئل کوئن ربطي به برادران معروف کوئن ندارد و فيلمنامه ي فيلم هايي مانند «Monster Mash: The Movie» و «Cheaper By The Dozen» را نوشته است. در آن زمان که وي با واقعيت ماجرا مواجه شد ديگر براي کنار کشيدن از پروژه بسيار دير شده بود و به گفته ي خود بيل موري وي هفته ها را در اتاق دوبله گذراند و بيهوده تلاش کرد که انيميشن «گارفيلد» (Garfield) و دنباله ي آن «داستان دو بچه گربه» (A Tale of Two Kitties) را نجات دهد.
8- اميلي بلانت - سفرهاي گاليور
اميلي بلانت وقتي که در فيلم «شيطان پرادا مي پوشد» (The Devil Wears Prada) به شهرت رسيد و طبيعتاً استوديوهاي فيلم سازي متعددي مي خواستند که از او در پروژه هاي بزرگ خود استفاده کنند از جمله کمپاني مارول که بلانت را براي بازي در نقش بيوه ي سياه در فيلم «مرد آهني 2» (Iron Man 2) در نظر داشت. با اين وجود کمپاني فاکس که فيلم «شيطان پرادا مي پوشد» دوست داشت که بلانت در بازسازي فيلم «سفرهاي گاليور» (Gulliver`s Travels) بازي کند.

از خوش شانسي کمپاني فاکس و البته از بدشانسي بلانت، در قرارداد وي براي بازي در فيلم «شيظان پرادا مي پوشد» بندي وجود داشت که او را مجاب مي کرد در يکي ديگر از فيلم هاي کمپاني فاکس حضور داشته باشد و آن ها نيز ترجيح دادند که اين فيلم «سفرهاي گاليور» باشد که بعدها به عنوان فيلمي ضعيف و شکست خورده در گيشه به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. البته در ادامه بلانت توانست اعتبار خود را با بازي در فيلم هاي موفق و خوبي بدست آورده و حتي افزايش دهد.
9- شيا لباف - تبديل شوندگان: انتقام شکست خوردگان
از سال هاي دهه ي 30 و 40 به بعد قراردادهاي بازي در چند فيلم دنباله دار در دنياي هاليوود به يک رويه ي معمول تبديل شد و امروزه نيز چنين روش هاي بستن قرارداد با بازيگران ديده مي شود، هر چند بازيگران اين روزها نسبت به اين موضوع حساسيت و دانش بهتر و بيشتري دارند. در يکي از موردهاي اخير، شيا لباف براي بازي در سه فيلم از مجموعه فيلم هاي «تبديل شوندگان» قرارداد امضا کرده بود. بعد از فيلم دوم اين مجموعه به نام «تبديل شوندگان: انتقام شکست خوردگان» (Transformers: Revenge of the Fallen) شيا لباف به وضوح از تنفر خود از اين مجموعه فيلم سخن گفت.

او با گفتن اين جمله که «ما از چيزي که انجام مي داديم لذت نمي برديم» و سخن گفتن در مورد مايکل بي، کارگردان مشهور، نارضايتي خود از حضور در اين فيلم ها را عنوان نمود. وي مي گويد:" بدل کاري هاي ديوانه وار متعدد زيادي وجود داشت. اما ديگر قلبي در کار نبود. ما گم شده بوديم. مايک بسيار زياده روي کرد. در ادامه تنها تعدادي ربات بودند که با همديگر مي جنگيدند". علي رغم انتقادات شديد منتقدان تمامي فيلم هاي «تبديل شوندگان» در گيشه فروش هاي خوبي داشتند به ويژه در سطح بين المللي. البته در نهايت شيا لباف توانست پس از حضور در فيلم سوم اين مجموعه با عنوان «نيمه تاريک ماه» (Dark of the Moon) توانست از اين بازي هاي اجباري رها شود اما همچنان ساخت اين فيلم ها را عبث و بي ارزش مي داند.
10- کيانو ريوز - بيننده
حضور کيانو ريوز در فيلم «بيننده» (The Watcher) به ما ثابت مي کند که همه ي دوستان ما در قلب هايشان آرزوهاي خوبي براي ما ندارند. در اين مورد بحث ما جو کاربانيک است که بسياري از تورهاي گروه موسيقي داگستار که ريوز در آن حضور داشت را فيلم برداري کرده بود و در نهايت کارگرداني فيلم «بيننده» را بر عهده داشت. کمي بعد از موفقيت فيلم «ماتريکس»، کاربانيک به نحوي شيادانه توانست رضايت کيانور ريوز را براي بازي در فيلمي با داستان مربوط به يک قاتل سريالي جلب کند.

در واقع وي امضاي ريوز را جعل کرده بود و ريوز نيز به جاي اين که وارد يک پروسه ي قضايي طولاني و پر هزينه شود و از آن جايي که هيچ مدرکي نداشت که ثابت کند کاربانيک امضاي او را جعل کرده است پذيرفت که در اين فيلم ايفاي نقش نمايد. وقتي که فيلم اکران شد، ريوز هيچ کاري براي بهبود فروش فيلم انجام نداد و تنها يک سال از صحبت کردن در مورد نحوه ي مشارکت خود در فيلم خودداري نمود. وقتي که قرارداد وي به پايان رسيد ديگر ريوز دليلي براي پنهانکاري نداشت و گفت که از همان ابتدا فيلم نامه را خوانده و چيز جالب و جذابي در آن نيافته است.
11- جسيکا آلبا - چهار شگفت انگيز: قيام موج سوار نقره اي
وقتي که بازيگري مي پذيرد که در يک شخصيت اصلي در يک فيلم ابرقهرماني بازي کند بايد اين آمادگي را داشته باشد که همين نقش را در آينده در فيلم هاي ديگر اين مجموعه يا حتي فيلم هاي متفاوتي بازي کند حتي اگر فيلم دوست داشتني و موفق نباشد. براي جسيکا آلبا نيز همين اتفاق افتاد که نقش سو استورم/زن نامرئي را در سال 2005 در فيلم «چهار شگفت انگيز» (Fantastic Four) بازي کرد.

از آن جايي که وي قرارداد بازي در 3 فيلم دنباله دار را پذيرفته بود، چاره اي جز اين نداشت که در فيلم ديگر اين مجموعه در سال 2007 با عنوان «قيام موج سوار نقره اي» (Rise of the Silver Surfer) بازي کند و به اندازه اي از اين فيلم بيزار بود که در مرحله اي قصد داشت به طور کلي از دنياي بازيگري کناره گيري نمايد. از شانس آلبا، اين فيلم در باکس آفيس با شکست مواجه شد و قسمت سوم اين مجموعه کنسل شد و کمپاني فاکس تصميم گرفت فيلم جديدي را با بازيگران جديد بسازد هر چند اين کار نيز يه شکست ديگري در گيشه منجر شد.
12- ووپي گلدبرگ - تئودور رکس
ووپي گلدبرگ بعد از موفقيت فيلم «راهبه بدلي 2: بازگشت به عادت» (Sister Act 2: Back in the Habit) چنان به شهرت رسيده بود که تهيه کنندگان براي ثبت قرارداد براي بازي در فيلم «تئودور رکس» (Theodore Rex) به ووپي پيشنهاد همکاري دادند. در آن زمان وي شفاهاً به حضور در اين فيلم جواب مثبت داد اما وي بعدها به دلايلي اين موافقت شفاهي را پس گرفت.

کار به دادگاه کشيد و علي رغم تلاش هاي گلدبرگ، دادگاه اعلام کرد که خروج گلدبرگ از اين پروژه براي وي هزينه ي زيادي در پي خواهد داشت. بدين ترتيب وي چاره اي جز مشارکت در فيلم نداشت اما اين فيلم چنان بد بود که از همان ابتدا در بخش رسانه هاي ويديويي خانگي به نمايش درآمد و بدترين فيلم گلدبرگ به شمار مي آيد.
13- دانيل کريگ - اسکاي فال و اسپکتر
دانيل کريگ در نقش يک جاسوس بريتانيايي در فيلم هاي جيمز باند حضور فوق العاده اي داشت اما همواره گفته است که از بازي کردن در اين فيلم بيزار بوده و صادقانه گفته که دليل حضور او متفاوت از علاقه ي شخصي بوده است. بعد از اکران فيلم « اسکاي فال» (Skyfall) در سال 2012، کريگ تاييد کرد که او از اول قرار نبوده به بازيگري تبديل شود که همه وي را با نقش جيمز باند بشناسند. وي در اين باره مي گويد:" از همان زماني که وارد اين نقش شدم مي خواستم که از آن بيرون بيايم. اما آن ها اجازه نمي دادند من بروم و من نيز قول داده بودم که فيلم هاي بيشتري بازي کنم".

در طول تور تبليغاتي فيلم «اسپکتر» (Spectre) در سال 2015، کريگ تنفر خود را از شخصيت باند به شدت ابراز کرد و در جواب سوالي مبني بر اين که آيا در قسمت هاي ديگر اين مجموعه نيز بازي خواهد کرد يا نه گفت: در حال حاضر، نه. من زندگي دارم و بايد به آن برسم. دوست دارم اين ليوان را بشکنم و رگ دستم را بزنم اما در فيلم ديگري از جيمز باند بازي نکنم". اکنون که قرار است 25اُمين قسمت از مجموعه فيلم هاي جيمز باند توليد شود هنوز خبري نرسيده که نشان دهد کريگ در اين فيلم نيز نقش جيمز باند را بر عهده خواهد گرفت يا خير.
14- وال کيلمر - تاپ گان
در واقع وال کيلمر نمي خواست که هيچ نقشي را در فيلم «تاپ گان» (Top Gun) داشته باشد، همان فيلمي که وي را به يک ستاره تبديل کرد. او نيز قراردادي را با کمپاني پارامونت امضا کرده بود که بر مبناي آن بايد سه فيلم را براي آن ها بازي کند. وي قبلاً در دو فيلم با نام هاي «فوق محرمانه» (Top Secret!) و «نابغه واقعي» (Real Genius) براي اين کمپاني بازي کرده بود و حالا فقط يک فيلم ديگر براي خلاص شدن از دست قراردادش با پارامونت باقي مانده بود.

وي در ملاقاتي که با توني اسکات، کارگردان فيلم داشت اعلام کرد که دوست ندارد در اين فيلم بازي کند و در حال رفتن از محل ملاقات بود که توني اسکات جلوي او را گرفته و کيلمر را قانع کرد در فيلم بازي کند. البته اين تصميم در نهايت باعث شهرت بيشتر کيلمر شد و بعدها نيز در فيلم «عشق واقعي» (True Romance) با توني اسکات همکاري کرد.
15- روي شيدر - اره ها 2
روي شيدر با بازي در نقش يک پليس به نام مارتين برودي در فيلم افسانه اي «آرواره ها» (Jaws) در سال 1975 به شهرت رسيد اما در واقع براي تکرار نقشش در قسمت دوم مجموعه در سال 1978 علاقه اي نداشت. اما سوال اين است که چرا وي علي رغم ميل باطني تنها کسي از عوامل فيلم اول بود که پذيرفت در فيلم دوم نيز حضور داشته باشد؟ جواب دو کلمه است: تعهد قراردادي.

شيدر يک قرارداد چند فيلمه را با کمپاني يونيورسال امضا کرده بود و قرار بود وي نقش اول فيلم «شکارچي گوزن» (The Deer Hunter) در سال 1978 بازي کند. وي که از فيلم نامه خوشش نمي آمد از حضور در اين فيلم کناره گيري کرد و رابرت دنيرو جاي او را گرفت اما وي چاره اي جز بازي در فيلم دوم «آرواره ها» نداشت.
16- مارلون براندو - دزيره
بهعنوان يکي از بزرگ ترين و مشهورترين بازيگراني که پاي در اين کره خاکي گذاشته استانتظار داريد که مارلون براندو نيز به راحتي مي توانسته بگويد در چه فيلمي بازي ميکند و در کدام يک بازي نمي کند. اما حتي براندو نيز بايد به قراردادي که امضا کردهبود متعهد مي ماند و پس از شکايت داريل زانوک در مقام تهيه کننده فيلم «دزيره» (Desiree) براندو چاره اي جز ايفاي نقش ناپلئونبناپارت در اين فيلم نداشت. اما براندو اجبار خود براي بازي در اين فيلم را ناديدهنگرفت و اعتراض خود را به اين موضوع با خرابکاري هاي زيادي نشان داد. براي مثال ويعمداً بخش هايي از ديالوگ هايش را بيان نمي کرد يا آن ها را با لهجه هاي متفاوتيمي گفت.

حتي در بين برداشت ها جنجال به پا مي کرد و يا فوتبال بازي مي کرد. برخياوقات حتي با شيلنگ آب سر صحنه مي آمد و بازيگران و عوامل فيلم را خيس مي کرد. بهگفته ي جين سيمونز که در اين فيلم با براندو همبازي بود، وي از موفقيت فيلم بسيارحيرت زده شده بود و البته نامزد دو جايزه اسکار نيز شد. شايد اگر براندو نيز دشمني با فيلم را کنار مي گذاشت و يک بازي هميشگي از خود ارائه مي داد مي توانست جزو نامزدهاي دريافت اسکار باشد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۹۳۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

به روز رسانی| نکونام: نیمه اول باید کار را تمام می کردیم

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، جواد نکونام در نشست خبری بعد از دیدار تراکتور استقلال اظهار کرد: بازی سخت و جان‌داری بود و می‌دانستیم که بازی سنگینی است. باد روی عملکرد ما در نیمه اول در دفع توپ‌ها و پاس‌ها تاثیر داشت و خیلی شدید بود. در نیمه اول باید گل می‌زدیم و کار تمام می‌کردیم.

ادامه دارد

انتهای پیام/